به گزارش خبرگزاری حوزه ، «دالان باریک: دولتها، جوامع و سرنوشت آزادی» جدیدترین کتاب نویسندگان اثر پرمخاطب «چرا ملتها شکست میخورند؟»، سفری در دل تاریخ جذاب و گاهی هولناک ملتها است تا از این رهگذر دیدگاه نویسندگان کتاب در باب علل سرنوشت متفاوت کشورها در عبور از راه باریک آزادی را ارائه دهد.
«دارون عجم اوغلو» عضو هیات علمی دانشگاه MIT و «جیمز رابینسون» محقق دانشگاه شیکاگو، در کتاب جدید خود -که تا همین حالا هم واکنشها و تحسینهای بسیاری را برانگیخته- بیش از همیشه از ادبیات علوم سیاسی و بهطور خاص جامعهشناسی تاریخی بهره گرفتهاند.
اشارات آغازین کتاب «دالان باریک» به نیچه و مفهوم ارادۀ قدرت هم در نظر مخاطبانی که عمدۀ آنها اقتصادخواندهها هستند بسیار جذاب است.این دو با اتخاذ مفهوم مرکزی «لویاتان» از توماس هابز و وضع مفاهیمی چون لویاتان غایب، لویاتان مقید یا دربند و لویاتان مستبد سعی در توضیح اهمیت وضعیت خاصی از رابطه و برآیند قدرت بین دولتها و جوامع را داشتهاند که آنها را در دالان باریک شکوفایی قرار میدهد.
قرابت این اثر با ادبیات موجود در جامعهشناسی تاریخی بسیار برجسته است، بهطوریکه در این کتاب چندین بار به آثار «چارلز تیلی» از سرآمدان جامعهشناسی تاریخی اشارات و ارجاعاتی همراه با تحسین صورت گرفته است. به تأسی از همین نظرگاه است که نویسندگان توجه خاصی به فرآیندهای دولتسازی، پیچیدگیها و ظرافتهای آن در تعیین سرنوشت ملتها داشتهاند. از سوی دیگر خوانندۀ آشنا با مباحث موجود، مکرراً ادبیات نظریهپردازانی، چون جوئل میگدال را در باب انواع برآیندهای قدرت جوامع و دولتها و پیامدهای آن بازخواهد یافت.
بهطور کلی نویسندگان معتقدند گرهخوردن جوامع به آزادی، سرنوشت آنها را در مسیر شکوفایی و توسعه رقم میزند و به همین ترتیب یک لویاتان مستبد عاملی بازدارنده در این مسیر پرپیچوخم است. با وجود تأکید مکرر بر آزادی و اهمیت آن عجم اوغلو و رابینسون تیزبینانه از گرویدن به دیدگاههای لیبرتارینی اجتناب کرده و شکوفایی کشورها و جوامع در مسیر توسعه را مقید به قرارگرفتن در دالان باریکی دانسته که در بین دو گونۀ لویاتان مستبد و لویاتان غایب قرار میگیرد.
قرارگرفتن در این دالان و عبور از راه باریک آزادی به عقیدۀ نویسندگان خود حاصل توازن قدرتی است که بین دولتها و جوامع ایجاد می شود. از رهگذر همین توازن است که جوامع توانمندی کنترل دولت را بدست آورده و متقابلا دولت نیز میتواند ظرفیت خود را ارتقا دهد. گرچه نویسندگان همچون گذشته بر بهرهگیری از اصطلاحات و واژگان ادبیات نهادگرایی تأکید نداشتهاند، اما توجه آنها به اهمیت دولتها، هنجارها و ظرفیت دولتها حکایت از حاکمبودن روح نهادگرایی بر این اثر دارد.
اما این دو پژوهشگر در همین نقطه متوقف نشدهاند و با ارجاعات فراوان به اهمیت هنجارها، امکان گامنهادن در مسیر مذکور را بهشدت تابعی از هنجارهای مسلط در جوامع دانستهاند. به همین دلیل عجماوغلو و رابینسون با ذکر مثالهای متعدد تاریخی، مکررا از مفهوم محوری «قفس هنجارها» یاد کرده و نشان میدهند که جوامع تنها با سستشدن همین قفس هنجاری است که میتوانند فرآیند توسعه را تجربه کنند؛ بنابراین نویسندگان در توصیف مسیرها و سرنوشت ملتها مدام دست به مقایسه میان الگوهای هنجاری و فرهنگی از دوران کهن تاریخی جوامع مختلف تا همین امروز زده و نشان میدهند که همین عنصر چگونه میتواند نقشی بسیار تعیینکننده ایفا کند.
عطف توجه به تأکید نویسندگان بر مفهوم مرکزی «آزادی» خوانندۀ این اثر در مییابد که آیندۀ جوامع هم رابطۀ تنگاتنگی با امکانیت آزادی و گریز از تنگنای «استبداد» دارد. البته با همین نگاه است که مؤلفان نسبت به آیندۀ توسعه در جوامع و کشورهایی همچون چین، با وجود جهشهای قابل توجه، ابراز تردید داشته و با ذکر واقعیتهای موجود در ارتباط با ادامۀ این ترقی تشکیک کرده اند و همچنان قید استبداد و قفس هنجاری را مانع عظیمی در این مسیر میدانند.
نویسندگان در بخش پایانی کتاب به روندها و تهدیدهای موجود برای آیندۀ «آزادی» که دغدغۀ محوریشان است، میپردازند. آنها با ذکر واقعیتهایی از شرایط فعلی اقتصاد جهانی، جهانیشدن، اتوماسیون، مقرراتزدایی و نابرابریهای ناشی از آنها که از نظرشان تهدیدکنندۀ آزادی در دنیای امروز و آیندۀ پیشرو است، راه حفاظت از آزادی را ارتقای ظرفیتهای دولت در ابعاد حقوقی-قانونی، اجرایی، حمایتی و... و همزمان توانمندی جامعه و بازیابی تحرک اجتماعی آن میدانند.
نویسندگان با موضعی که در این اثر اتخاذ کردهاند احتمالاً با انتقادهای سختی از همه سو مواجه خواهند شد. آنها از یک سو دل در گرو آزادی دارند، اما نه تا آن حد که سر ستیز با کلیتی به نام دولت داشته باشند و در کنار آن هم تجربه سوئد را ستوده و ضمن تحسین «هایک»، به خطاهایش اشاره دارند. پس به نظر میرسد، به زودی با انتقاداتی از جانب لیبرتارینها و بخشی از طرفداران بازار آزاد مواجه خواهند شد. از سوی دیگر هم آنقدر به آزادی دلبستگی دارند که آن را فدای اقتدار نکردهاند و بنابراین باید با انتقادات سخت رقبای تئوریکی همچون «فوکویاما» و دنبالهروان «هانتینگتون» که نظم و اقتدار را بر آزادی مرجح دانستهاند روبرو شوند.
در نهایت میتوان این اثر را دنبالهای برای کتاب «چرا ملتها شکست میخورند؟» دانست و این مسئله حتی در ساختار کتاب نیز مشهود است، بهطوری که نویسندگان همچون اثر پیشین، خواننده را به سفرهای متعددی به دل تاریخ جوامع مختلف برده و داستانهای جذابی را از هر یک روایت کرده تا از این راه دیدگاههای خود در باب علل سرنوشت متفاوت کشورها ارائه کنند. در واقع این کتاب ادامه تلاش برای پاسخ به سؤالی است که عنوان کتاب پیشین آنها بود؛ اما این بار از زاویهای دیگر و با تمرکز بر توازن نیروهای دولت و جامعه و حول مفهوم محوری آزادی است.
313/60
انتشارات پگاه روزگار نو، کتاب «دالان باریک: دولتها، جوامع و سرنوشت آزادی» نوشته دارون عجماوغلو و جیمز رابینسون را با ترجمه محمدرضا فرهادیپور، در قطع رقعی و به صورت گالینگور، در ۱۰۶۳ صفحه و با قیمت ۱۳۵ هزار تومان روانه بازار کتاب کرده است. این کتاب را میتوانید از کتابفروشیها و فروشگاههای اینترنتی تهیه کنید